بیا تو نترس
همه چي
 
تاريخ : دوشنبه یکم اسفند 1390

دل داده ام برباد، برهرچه باداباد

مجنون ترازلیلی، شیرین ترازفرهاد

ای عشق ،ازآتش اصل ونصب داری

ازتیره ی دودی، ازدودمان باد

آب ازتوطوفان شد٬خاک ازتوخاکستر

ازبوی تو، آتش درجان باد افتاد

هرقصربی شیرین ،چون بیستون ویران

هرکوه بی فرهاد، کاهی به دست باد

هفتادپشت ما ازنسل غم بودند

ارث پدر مارا  اندوه مادر زاد

از خاک ما درباد بوی تو می آید

تنها تو می مانی ما می رویم از یاد...

 



 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:شعر زیبا, شعر عاشقانه, توسط محمد رحماني |
زندگی
 
تاريخ : سه شنبه شانزدهم اسفند 1390

 

شايدآن روزکه سهراب نوشت 

تا شقايق هست زندگي بايدکرد

خبري ازدل پر دردگل ياس نداشت

بايد اين گونه نوشت

هرگلي هم باشي

چه شقايق چه گل پيچک و ياس

زندگي اجبار است

من نه عاشق هستم


ونه محتاج نگاهي

که بلغزد برمن

من خودم هستم

وتنهايي ويک حس غريب

که به صدناز وهوس مي ارزد




 
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:شعر, شعر عاشقانه, داستان کوتاه, مطالب جالب, توسط محمد رحماني |